در این مقاله به بررسی تاریخچه استفاده از نورگیرها در معماری می پردازیم. در دوره بازسازی پس از جنگ جهانی دوم، نورگیرها نمادی از خوشبینی، مدرنیته و گشایش بودند. بحران انرژی دهه 1970 به نقطه عطفی تبدیل شد که بازنگری در استفاده از نور طبیعی برای صرفهجویی در انرژی را ضروری ساخت و نوآوری در زمینه بهرهوری را تسریع کرد.
برای استادان مدرنیسم مانند رایت و کان، سیستم نورگیر حبابی و سقفی صرفاً یک جزء عملکردی نبود، بلکه عنصری محوری و تعیینکننده در فلسفه معماری و مفهوم فضایی آنها به شمار میرفت که نشاندهنده یکپارچگی عمیقتری نسبت به دورههای پیشین بود. نورگیرهای ساختمان جانسون واکس رایت با ستونهای قارچیشکل منحصربهفرد و کل مفهوم “تالار بزرگ کار” پیوندی ناگسستنی داشتند. مشکل نشت آب نشان میدهد که چقدر این طراحی خاص برای دیدگاه او حیاتی بود.
ریشههای باستانی و تاریخچه استفاده از نورگیرها در معماری
در ادامه سیر تکامل استفاده از نورگیر ها را در طول زمان آورده ایم:
اُکولوس رومی
نخستین شکل شناخته شدهای که میتوان آن را نورگیر نامید، “اُکولوس” (Oculus) در معماری روم باستان است که در زبان لاتین به معنای “چشم” میباشد. اُکولوس به بازشوی دایرهای یا بیضیشکل، معمولاً بدون پوشش، در مرکز گنبدها اطلاق میشد.
شاخصترین نمونه اُکولوس، بازشوی بزرگ گنبد پانتئون در رم است. این اُکولوس نقشهای متعددی ایفا میکرد: منبع اصلی نور برای فضای داخلی عظیم معبد ، وسیلهای برای تهویه هوا ، نمادی از ارتباط میان زمین و آسمان یا “چشم” ساختمان رو به الوهیت و حتی عملکردی شبیه به ساعت آفتابی که با حرکت پرتو نور در داخل بنا، زمان را نشان میداد.
اُکولوس پانتئون با قطر تقریبی 9 متر ، در مرکز بزرگترین گنبد بتنی غیرمسلح جهان قرار دارد. این بازشو کاملاً در معرض هوا بود و آب باران مستقیماً به کف بنا میریخت و از طریق سیستم زهکشی تعبیهشده در کف خارج میشد. این بنا که در دوران امپراتور هادریان ساخته شد (هرچند کتیبه قدیمیتر آگریپا را حفظ کرده است )، احتمالاً توسط آپولودور دمشقی طراحی شده است.
پانتئون رم، به عنوان سالمترین بنای باقیمانده از روم باستان ، شاهدی بر اهمیت اُکولوس در معماری آن دوران است. باید توجه داشت که این بنا با پانتئون پاریس که بنایی نئوکلاسیک و متأخرتر است و از پانتئون رم الهام گرفته، متفاوت است .
علاوه بر پانتئون، اُکولوسها در بناهای دیگری مانند حمامهای عمومی رومی نیز به عنوان پیشدرآمدی برای نورگیرهای مدرن به کار میرفتند.
فراتر از روم
ایده ایجاد بازشو در سقف برای نور و تهویه محدود به رومیان نبود. در سکونتگاههای وایکینگها، بازشوهای سادهای به نام “لیوره” (Ljore) در سقف ایجاد میشد که هم دود آتش را خارج میکرد و هم اجازه ورود نور خورشید را میداد.
معماری بیزانس نیز سنت استفاده از اُکولوس را ادامه داد. نمونههایی از آن در بناهای سوریه در قرون 5 و 6 میلادی و دوباره در قرن 10 میلادی دیده میشود. کلیسای میرلایون در قسطنطنیه (حدود 920 میلادی) دارای دو اُکولوس در نماهای جانبی خود بود که نشاندهنده تداوم این مفهوم رومی در امپراتوری بیزانس است.
محدودیتهای دوران باستان
با وجود آشنایی رومیان با شیشه، استفاده از آن در مقیاس بزرگ معماری، به ویژه برای پوشاندن نورگیر سقفی، به دلیل هزینه بالا و فناوری ابتدایی تولید و آببندی، عملی نبود. به همین دلیل، اُکولوسهای باستانی عمدتاً باز و بدون پوشش باقی ماندند.
در دوران باستان، جنبههای نمادین و تجربی بازشوهای سقفی (مانند ارتباط با الوهیت یا بازی دراماتیک نور و سایه) اغلب بر چالشهای عملی آببندی اولویت داشت. خود واژه “اُکولوس” (چشم) به کارکرد نمادین آن اشاره دارد. توصیفات تاریخی بر تأثیر بصری نور و سایه و ارتباط با امر مقدس تأکید میکنند. پذیرش ورود باران به داخل پانتئون نشاندهنده تحمل مشکلات عملی در ازای دستیابی به اثر مطلوب بود. این توازن اولویتها در دورههای بعدی، زمانی که آببندی به یک نگرانی اصلی تبدیل شد، به طور چشمگیری تغییر کرد.
معماری گوتیک
دوره گوتیک شاهد تغییر تمرکز به سمت ارتفاع و نور در معماری کلیساها بود که اغلب با نمادگرایی مذهبی (حرکت به سوی خداوند) پیوند داشت. فناوریهای کلیدی مانند قوسهای نوکتیز، طاقهای肋بی (Ribbed Vaults) و پشتبندهای معلق (Flying Buttresses) به معماران اجازه دادند دیوارهای نازکتر با بازشوهای پنجرهای بزرگتر بسازند.
پنجرههای طبقه فوقانی (Clerestory) یکی از روشهای اصلی برای رساندن نور به بخشهای بالایی شبستان کلیساها بودند. اگرچه این پنجرهها دقیقاً نورگیر سقفی نیستند، اما استراتژی مهمی برای مدیریت نور از بالا در سازههای بزرگ قرون وسطایی محسوب میشوند. استفاده از شیشههای رنگی (Stained Glass) برای فیلتر کردن و رنگ بخشیدن به نور، بعدی هنری و روایی به فضا میافزود.
پنجرههای بزرگ دایرهای شکل (که گاهی در زمینه گوتیک، اُکولوس نامیده میشوند اما با اُکولوس رومی متفاوتند ) و شبکهکاریهای سنگی پیچیده (Tracery) از ویژگیهای بارز این دوره برای کنترل ورود نور بودند.
ظهور فانوس های سقفی
فانوس سقفی به سازهای گفته میشود که بالاتر از سطح بام ساخته شده و اغلب دارای شیشه است تا نور و گاهی تهویه را تأمین کند. این سازه با اُکولوس باز متفاوت است. یکی از دستاوردهای چشمگیر قرون وسطی، فانوس هشت ضلعی کلیسای جامع اِلی است که با استفاده از پایههای چوبی عظیم بر فراز محل تقاطع شبستان و بازوی عرضی کلیسا برافراشته شد. همچنین از فانوسهای سقفی در اتاقهای کتابت برای تأمین نور لازم جهت نسخهبرداری از دستنوشتهها استفاده میشد.
دوره رنسانس شاهد احیای گنبدسازی به سبک رومی و به تبع آن، توسعه کوپولا (Cupola) بود. کوپولا، تکاملیافته اُکولوس، ابتدا به صورت یک فضای دیدهبانی باز و بعدها به شکل سازهای شیشهای در بالای گنبد ظاهر شد. فیلیپو برونلسکی از نورگیرها در گنبد کلیسای جامع فلورانس برای روشن کردن نقاشیهای دیواری و معماری داخلی استفاده کرد.
استفاده از شیشه در این دوره رو به افزایش بود، اما همچنان گرانقیمت و مستعد نشت بود. فانوسهای سقفی از قرن شانزدهم به بعد در نارنجستانهای فرانسه برای نگهداری درختان مرکبات در زمستان محبوبیت یافتند، زیرا نور طبیعی فراوان برای گیاهان مفید بود.
حرکت به سوی کاربری عملی
در این دوران، کاربرد نورگیرها از انحصار بناهای مذهبی و مجلل خارج شد و به سمت مصارف عملیتر حرکت کرد. علاوه بر روشن کردن فضاهای کاری مانند اتاقهای کتابت ، در خانههای معمولی نیز برای تأمین نور در طول روز و کاهش نیاز به شمعهای گرانقیمت استفاده میشد.
در غیاب فناوریهای پیشرفته شیشهسازی، معماران قرون وسطی و رنسانس به طرز ماهرانهای از خودِ ساختار بنا برای کنترل، هدایت و شکلدهی به نور طبیعی ورودی استفاده کردند. سازههای گوتیک با بهرهگیری از طاقهای肋بی و پشتبندها، دیوارها را برای ایجاد پنجرههای بزرگ آزاد کردند. شبکهکاریهای سنگی درون پنجرهها، گسترههای وسیع نور را میشکستند.
فانوسهای سقفی مانند نمونه کلیسای اِلی، راهحلهای سازهای پیچیدهای بودند که مشخصاً برای تأمین نور از بالا طراحی شده بودند. کوپولاهای رنسانس نیز عناصر سازهای یکپارچهای بودند که بر فراز گنبدها قرار میگرفتند. این رویکرد، که در آن ساختار بنا نقش اصلی را در تعدیل نور ایفا میکرد، با دورههای بعدی که اتکای بیشتری بر خواص خودِ ماده پوشاننده (مانند پوششهای Low-E یا لایههای پخشکننده نور) وجود داشت، تفاوت دارد.
سخن پایانی
تاریخچه استفاده از نورگیرها در معماری سفری جذاب از نورگیرهای ساده و نمادین باستان تا سیستمهای پیچیده و هوشمند امروزی است. این سفر با اُکولوس باز رومی آغاز شد ، در دوران قرون وسطی با استفاده هوشمندانه از ساختار بنا برای کنترل نور ادامه یافت ، با انقلاب صنعتی و ظهور شیشه و فلز به تولید انبوه و کاربرد گسترده نورگیرهای لعابدار رسید ، در دوران مدرنیسم به ابزاری برای بیان معماری در دستان استادانی چون رایت و کان تبدیل شد ، با پیشرفتهای فناورانه در مواد و پوششها به سوی عملکرد بهینه (بهرهوری انرژی، آببندی، دوام) گام برداشت و امروزه در عصر طراحی پایدار، بیوفیلیک و ادغام با فناوریهای هوشمند قرار دارد.
نورگیرساز
سوالات متداول
تاریخچه استفاده از نورگیرها در معماری به چه دورانی بازمیگردد؟
نورگیرها از دوران باستان در معماری مورد استفاده قرار میگرفتند، اما اوج استفاده از آنها در معماری مدرن قرن بیستم بود.
مهمترین کاربردهای نورگیرها در معماری مدرن چیست؟
تامین نور طبیعی، تهویه مطبوع، ایجاد فضاهای دلباز و کاهش مصرف انرژی از مهمترین کاربردهای نورگیرها در معماری مدرن است.